طبق اين گزارش موشك جديد بالستيك قارهپيماي كرهايها هم توانايي هدف قرار دادن خاك آمريكا را دارد. اينها همه را ميتوان در يك جمله خلاصه كرد: بازي ديگر تمام شده.
واشنگتنپست به 2گزارش امنيتي اشاره ميكند كه براساس يكي از آنها نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكايي به اين جمعبندي رسيدهاند كه كرهشمالي كلاهك هستهاي توليد كرده كه قابليت نصب روي موشك بالستيك قارهپيما دارد. طبق گزارشي ديگر، پيونگيانگ اكنون 60كلاهك هستهاي دارد؛ خيلي بيشتر از آن چيزي كه معمولا در رسانهها گفته ميشود. اين گزارشها را كنار هم كه بگذاريد متوجه ميشويد كه ديگر ماجراي جلوگيري از هستهاي شدن كرهشمالي، چه از طريق ديپلماسي و چه از طريق قدرت نظامي پايان يافته است.
همه گزارشهاي نهادهاي اطلاعاتي آمريكا با گفتههاي مقامهاي كرهشمالي در مورد قدرت نظامي اين كشور همخواني دارد اما برخي در آمريكا تلاش ميكنند اين اطلاعات را ناديده بگيرند و همچنان تأكيد دارند كه كرهشمالي در معرفي قدرت خود بزرگنمايي ميكند. پيونگيانگ تاكنون 5آزمايش هستهاي انجام داده است و اين واقعيت را سياستمداران آمريكايي نميبينند. نخستين آزمايش هستهاي كرهشمالي با شكست روبهرو شد؛ موضوعي كه باعث شد بسياري اين كشور را به سخره بگيرند و آزمايشهاي بعدياش را هم آنقدرها جدي تلقي نكنند.
آزمايشهاي بعدي در مقياس كوچك انجام شد و ميزان پلوتونيوم استفاده شده در كلاهكها كم بود اما فراموش نكنيم كه عراق و پاكستان هم همين راه را رفتند و ابتدا در مقياس كوچك، آرزوي بزرگ خود را آزمايش كردند. آنها از همان ابتدا به سراغ بمب هستهاي در مقياس بمبي كه آمريكا در جنگ جهاني دوم براي هدف قرار دادن خاك ژاپن استفاده كرد، نرفتند؛
بنابراين درست همان زماني كه رسانههاي دنيا و سياستمداران غربي به برنامه هستهاي كرهشمالي ميخنديدند آنها مشغول تجربهاندوزي از اشتباهاتشان بودند.موضوع ديگر اين است كه كرهشمالي براي صرفهجويي در استفاده از پلوتونيومي كه در اختيار دارد، به سمت توليد بمبهايي رفته كه قابليت تزريق اورانيوم با درجه غنيسازي بالا به آنها وجود دارد.
كرهايها در قدم بعدي بمبهايي توليد كردهاند كه در آنها از اورانيوم غني شده به جاي پلوتونيوم استفاده ميشود. اينها زماني معنادارتر ميشود كه بدانيم كرهشمالي ظرفيت نامحدودي در استخراج و غنيسازي اورانيوم دارد. حتي اين سؤال پيش ميآيد كه اين حجم از اورانيوم استخراج شده در كرهشمالي به كجا ميرود؟
اكنون سؤال اصلي اين است كه اين ماجرا به كجا ختم ميشود؟ بسياري از تحليلگران بر اين اعتقادند كه آمريكا بايد همچنان براي متوقف كردن برنامه هستهاي كرهشمالي و حتي برچيدن سلاحهاي هستهاي اين كشور تلاش كند. اما من معتقدم فعلا بايد سر ميز مذاكره نشست و از تنشهاي موجود كاست. كاهش تنش دستكم باعث ميشود اندكي ديگر زنده بمانيم تا بتوانيم راهحلي براي اين بحران پيدا كنيم.
يك گزينه ديگر هم وجود دارد كه نتيجه آن ميتواند بسيار وحشتناك باشد و آن راهحل نظامي است. بسياري از چهرههاي افراطي در غرب و بهخصوص در آمريكا بهدنبال برخورد سخت نظامي با كرهشمالي هستند. اما نبايد فراموش كرد كه اين كشور تعداد نامشخصي موشك دوربرد دارد كه قابليت حمل كلاهك هستهاي دارند.
آيا دفاع موشكي آمريكا ميتواند همه اين موشكها را مهار كند؟ تصور كنيد دفاع موشكي آمريكا خوب عمل كند و هيچ موشكي از كرهشمالي به خاك آمريكا نرسد. موشكهايي كه احتمالا به سمت توكيو و سئول شليك ميشوند چطور؟ اگر حتي يكي از اين موشكها به اين شهرها اصابت كند، چه فاجعهاي رخ خواهد داد؟
نگاه واقعبينانه به وضعيت كنوني در كرهشمالي هيچگاه به سمت انتخاب گزينه نظامي نخواهد رفت. حقيقت سلاحهاي هستهاي پيونگيانگ را بايد پذيرفت. بايد به جهان جديد با حضور يك قدرت هستهاي جديد سلام كرد. بايد در اين دنياي جديد و در اين زمين بازي جديد با كرهايها پاي ميز مذاكره نشست.
نظر شما